منظور دوستم از اینکه شرق امنیت نداره چی بود یعنی؟!

ساخت وبلاگ

در حال کشف محله جدید هستم

یک آب میوه فروشی که  ارزانترین و پر ملاط ترین آب هویج تهران را دارد!

آرایشگاهش  را دوست نداشتم، همچین صورتم  را می چرخاند که آرتروز  گردنم عود کرد، اما در همان خیابان یکی دیگه پیدا کردم که  سیبیل ها در بیاد، ماه دیگه تجربه اش می کنم

یک نجاری مهربون پیدا کردم که برام پایه زیر تخت جور کرد، چرا من اینقدر نجاری را دوست دارم، بوی خاک اره...

سوپری  خوش اخلاقش داشت با پسری که از این عطر فسقلی ها خریده بود شوخی می کرد که بشرطی پس می گیرم که استفاده کرده باشی!

تعمیر کار یک عالمه

علاوه بر میوه فروشی های ارزون، از این گاری  های دوست داشتنی زیاد رد می شدن که دیگه قیمت را بدجور شکسته بودن

چند تا خانم یک بیرون بر غذا داشتند ، قیمت ها و اسامی خیلی خوب بودن، یک شب زنگ می زنم  برای ترش شامی با برنج

یک مغازه پر از ماست و شیر و همه چی محلی و تر و تمیز

چند تا سمساری، گفته بودم سمساری دوست دارم؟ أشیائی  که خاطره دارن

یه پیرمرد شبیه بابا توئل مغازه اجیل فروشی داشت که الان دارم بادام هاشو می خورم و ازم بابت نگرفتن کیسه بلاستیک تشکر کرد

و یک عالمه از این میدون های پر درخت که پیرزنها و پیرمردها توش نشسته بودن و بچه ها بازی می کردن 

جیگرکی و پیتزای و فست فود هم دیدم 

و از همه جذابتر

همه اینها تا نیمه های شب باز هستند و شلوغ از خانواده های مشتری

گیس طلا...
ما را در سایت گیس طلا دنبال می کنید

برچسب : منظور,دوستم,اینکه,شرق,امنیت,نداره,بود,یعنی؟, نویسنده : 9gistelad بازدید : 29 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:38