و همه می خندیدم

ساخت وبلاگ

در ماشین سکوت است ، از چرتم بیدار می شوم، صندلی جلو نشستم، راننده سواری تهران شمال آشناست، مرا به مسافر صندلی عقب معرفی می کند و می گوید، خانم دکتر خواهر قیامت من است، نشنیده بودم این اصطلاح را ، خواهر در قیامت

تعریف می کند از روستایش و کشاورزی و  کندوی عسل واقعی  که دارد، عسلی بدون شکر، خالص و از زخمها و دردهای می گوید که آن عسل درمانش می کند

بعد از ردیف کردن بیماری ها با حسرتی  طنزالود می گوید: اما تنها زخمی که درمان ندارد زخم زبان  است ، حتی با عسل

مسافر پشت سری می گوید: اونو عزرائیل درمان می کند

گیس طلا...
ما را در سایت گیس طلا دنبال می کنید

برچسب : خندیدم, نویسنده : 9gistelad بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:24