گیس طلا

متن مرتبط با «خندیدم» در سایت گیس طلا نوشته شده است

و همه می خندیدم

  • در ماشین سکوت است ، از چرتم بیدار می شوم، صندلی جلو نشستم، راننده سواری تهران شمال آشناست، مرا به مسافر صندلی عقب معرفی می کند و می گوید، خانم دکتر خواهر قیامت من است، نشنیده بودم این اصطلاح را ، خواهر در قیامتتعریف می کند از روستایش و کشاورزی و  کندوی عسل واقعی  که دارد، عسلی بدون شکر، خالص و از زخمها و دردهای می گوید که آن عسل درمانش می کندبعد از ردیف کردن بیماری ها با حسرتی  طنزالود می گوید: ام,خندیدم ...ادامه مطلب

  • اصلا با صدای بهمن مفید شنیدم و خوندم و خندیدم

  • کامنت گذاران اینستاگرام خیلی بامزه اند(خدای نکرده به دوستان فیس بوک و پلاس و هر دو تا وبلاگها برنخوره ها) امروز درگیر سفید کردن پرده های چرک مرده در فرغونی بودم که به عنوان تشت ازش استفاده کردم و امشب نتیجه تلاش مذبوحانه و بی فایده  را در اینستا گذاشتم و از بچه ها پرسیدم سفید شده دیگه نه؟ یکی جواب داده: به همه می سپریم سفید شده، شما هم ازت پرسیدن بگو سفید شده،،،, ...ادامه مطلب

  • تاخود شهر می خندیدم

  • امروز سرمیدانگاهی روستا  سوار پیکان به شدت داغانی شدم که راننده اش از وسط فیلمفارسی ها بیرون اومده بود، زلفهای فرفری و سیبیل آویزون ، فقط موسیقی که گوش می داد حمیرا نبودبر سر یک دو راهی  جوانی با انگشتی مصمم مسیری نشان داد که به ما می خوردراننده سوارش کرد و پسر با جدیت و خشونت پرسید که : همون  شهر می روید دیگه نه؟راننده با مکث بهش نگاه کرد و با صدای نرم و عشوه گرانه ای گفت: عزیزم اون انگشتی که نشون دادی هنوز از تو چشم من در نیومده،  باز شک داری؟, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها