دختر برای اولین ناهار دعوت شده به خانه پسر
خانه بسیار کثیف بوده و خود پسر هم، مشخص است که هیچ تلاشی برای تمیزی خود و خانه نکرده است
سپس مدت طولانی در وصف کمالات خود داد سخن داده و هیچ خبری از ناهار نبوده تا ساعت چهار
بعد پسر گفته برم ناهار بخرم
رفته بیرون برنج نپخته و خورشت کنسروی و تخم مرغ خریده
در اشپزخانه یکی از تخم مرغها شکسته گفته وای حیف شد که بزنم به موهام ! که دختر نگذاشته
بعد برنج را پختند و با کنسرو خوردند و بعد از ناهار پسر در حین صحبت خوابش برده و دختر از خانه فرار کرده است
گیس طلا...
ما را در سایت گیس طلا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9gistelad بازدید : 21 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 1:40