نمک تو جونت

ساخت وبلاگ

یک بسته نمک در غذای که سفارش داده ام  بود، معمولا بسته سس و آب لیمو و سماق و اینجور چیزهای همراه غذا را  دور می ریزم، با این نظریه که خود شیشه آبلیموش چی آشغالی هست که این بسته توش چی باشه

اما نمک

پدر بزرگم قبل از غذا کمی  نمک در کف دستش می ریخت و در دهانش می پاشید

در آلاچیق درون باغ هایمان که بنگاه(بنه گاه) بهش می گفتیم، لابلای چوبها همیشه بسته ای نمک و کبریت بود

و هنگام خروج از هر چنین سرپناهی در دشت و کوه پدرم ، نمک و کبریت را در گوشه ای می چپاند

بر سر سفره عشایری که مهمانشان شدم ، کسی بالای سفره می ایستاد تا نمک را به موقع به دست مهمانان برساند

در  کتاب کنت مونت کریستو ، مرسده، عشق پیشین که او را شناخته  و همسر دشمنش شده، سعی می کند که در مهمانی کنت حتما چیزی بخورد تا نمک گیر شده و دست از انتقام بردارد

نمی شود دورش انداخت

گیس طلا...
ما را در سایت گیس طلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9gistelad بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 9 دی 1395 ساعت: 9:26