امروز اینقدر کلاغها غار غار و قار قار کردند که از خواب پریدم
این موقع ها مادربزرگم می گفت زلزله می خواد بیاد
اما هرچی فکر کردم دیدم یه زلزله ارزش اینو نداره که من لباس بپوشم و بیام بیرون
بنابراین پنجره را بستم فقط و دوباره خوابیدم
گیس طلا...برچسب : نویسنده : 9gistelad بازدید : 7