امروز در مطب دکتر زنان نشسته بودم، ناگهان زنی که داخل اتاق دکتر بود بیرون دوید و رو به دیوار زار زد، بسیار کوتاه، بعد چند نفس عمیق کشید ، با دستمال کاغذی چشمها را خشک کرد و دوباره به داخل اتاق دکتر بازگشت
،
،
،
شیوه پذیرفتن واقعیتی که دکتر به او گفته بود
شانه هایش زمان بازگشت به داخل اتاق
و تلاشش برای دوری از هر نوع دلسوزی
گیس طلا...برچسب : نویسنده : 9gistelad بازدید : 13